۵ راه برای ایجاد یک هدف شرکتی معنادار
امروزه، اکثر رهبران شرکت بر این باورند که هدف بزرگتر شرکتهایشان ایجاد تغییر مثبت در جهان است. نه فقط به حداکثر رساندن ارزش سهامداران. برای مثال، بیش از هشت نفر از هر ۱۰ مدیر اجرایی، فکر میکنند که یک حس قوی از هدف مشترک باعث رضایت کارکنان، تسهیل تحول کسبوکار و کمک به افزایش وفاداری مشتری میشود. اکثر مدیران همچنین میدانند که هدف به شرکتها کمک میکند تا در یک محیط ناپایدار و غیرقابل پیشبینی حرکت کنند و عملکرد بالاتر و پایدارتری ارائه دهند.
امروزه، اکثر رهبران شرکت بر این باورند که هدف بزرگتر شرکتهایشان ایجاد تغییر مثبت در جهان است.
بنابراین، تعریف چرایی یک شرکت و اطمینان از اینکه آن تصمیمات و عملیات را هدایت میکند، به سنگ بنای انجام تجارت تبدیل شده است.
، بیش از هشت نفر از هر ۱۰ مدیر اجرایی، فکر میکنند که یک حس قوی از هدف مشترک باعث رضایت کارکنان، تسهیل تحول کسبوکار و کمک به افزایش وفاداری مشتری میشود.
درک ایده شرکتی که بر اساس هدف هدایت میشود آسان است و تبدیل آن به واقعیت بسیار دشوارتر است. اولین قدم این است که هدف درست را بیان کنید. تنها یک سوال وجود دارد: چگونه باید به این موضوع نزدیک شویم؟ پنج موضوع زیر برای تعریف یک هدف شرکتی قدرتمند حیاتی هستند.
شماره ۱: هدف شرکت خود را در تقاطع چهار دایره جستجو کنید.
در حالی که در مورد هدف شرکت چیزهای زیادی گفته و نوشته شده است، آنچه در واقع هست همیشه به خوبی درک نمیشود. هدفنهایی کسب و کار، دلیل اصلی وجود آن و نحوه کمک آن به خیر عمومی است. برای مثال، هدف اصلی گوگل «سازماندهی اطلاعات جهان» بود. نتفلیکس هدف خود را «سرگرم کردن جهان» تعریف کرده است. در این تعریف این دیدگاه است که کسب و کار میتواند و باید نیرویی برای منافع عمومی باشد، نه صرفاً وسیلهای که تنها هدف آن حداکثر کردن بازده سهامداران است.
ممکن است متوجه شده باشید که اطلاعات زیادی در مورد چگونگی یافتن هدف شرکت نیز وجود ندارد. همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است، در تقاطع چهار دایره به دنبال هدف شرکت خود بگردید.
شماره ۲: هدف شرکت را بر روی نیازهای اساسی انسان متمرکز کنید.
تمرکز بر نیازهای اساسی انسان، به جای محصولات و خدماتی که برای رفع آنها ارائه میدهید، هنگام تعریف هدف شرکت بسیار مهم است. اولاً، بسیار الهامبخشتر است. این چیزی است که چرا را از چیستی و چگونه جدا میکند. دوم، افقهای شرکت را گسترش میدهد و بازار آن را فراتر از آنچه قبلا انجام می دهد باز میکند.
آیا جهان به تلویزیون، تلفن همراه و لپ تاپ بیشتری نیاز دارد؟ یا این محصولات صرفا وسیلهای برای رسیدن به هدف هستند؟ تحقیقات نشان داد که اگرچه نوآوری فناوری هیجانانگیز بود، بسیاری از مشتریان به کمک نیاز داشتند تا بفهمند که چه کاری میتواند برای آنها انجام دهد و چگونه از آن بهره ببرند. این یک نیاز اساسی برآورده نشده و حیاتی بود.
شماره ۳: با آنچه شما و تیمتان عمیقاً به آن اهمیت میدهید ارتباط برقرار کنید.
شخصی کردن چیزها برای تعیین هدف شرکت نیز حیاتی است، زیرا نشان میدهد که افراد شرکت، از خط مقدم تا رهبری ارشد، به آن علاقه دارند. وقتی اشتیاق افراد با هدف شرکت همسو میشود، آنگاه همه مشتاق میشوند تا بهترین تلاش خود را برای دنبال کردن آن هدف جمعی به کار گیرند. فراتر از ویژگیهای فردی، بیشتر مردم معمولاً میخواهند کار خوبی برای شخص دیگری انجام دهند. سپس مشاهده این که چگونه این امر میتواند به همکاران، مشتریان و همه افراد حاضر در مدار شرکت گسترش یابد آسان تر میشود.
شماره ۴: همه ذینفعان را در اعلامیه وابستگی متقابل بپذیرید.
این سوال که دنیا به چه چیزهایی نیاز دارد، بر کارکنان، مشتریان، تامین کنندگان، جوامع و سهامداران یک شرکت تاثیر میگذارد. همانطور که لری فینک از بلک راک در نامههای خود به مدیران اجرایی شرکتهای دولتی تصریح کرده است، اگر سیاره یا جامعه در آتش باشد، یا اگر کارمندان ناراضی باشند، تجارت نمیتواند در درازمدت پیشرفت کند. کسب و کار نمیتواند در انزوا موفق شود.
کسب و کار نمیتواند در انزوا موفق شود.
چگونه شرکتها میتوانند اطمینان حاصل کنند که همه سهامداران میتوانند از هدف شرکت بهرهمند شوند؟ با مشخص کردن واضح اینکه چه کسانی هستند، به چه چیزی نیاز دارند و چگونه شرکت میتواند به رفع این نیازها کمک کند، شروع میشود. این نشان دهنده دیدگاهی از کسب و کار است که فراتر از چهار دیواری شرکت است تا همه ذینفعان را برای دستیابی به اهداف عالی شرکت بسیج کند، همانطور که در زیر نشان داده شده است. در این رویکرد، کسب و کار یک اکوسیستم مبتنی بر وابستگی متقابل سودمند همه ذینفعان است. این معماری کارکنانی را در قلب کسب و کار قرار میدهد و روابط مراقبتی و معتبر را هم در داخل شرکت و هم با همه ذینفعان شرکت ایجاد و پرورش میدهد، به گونهای که نه تنها به هدف شرکت کمک میکند، بلکه نتایج عالی را برای هر ذینفع ایجاد میکند.
شماره ۵: سطح مناسبی از جاهطلبی را انتخاب کنید
هدف شرکت نباید خیلی جاه طلبانه یا به اندازه کافی بلندپروازانه نباشد، بلکه باید درست باشد. هدفی که ارتباط زیادی با تجارت اصلی شرکت ندارد یا آنقدر گسترده یا مبهم است که میتواند برای هر شرکتی اعمال شود، احتمالاً یک بیانیه خالی باقی میماند. در انتهای دیگر طیف، هدفی که به جای پرداختن به یک مشکل حل نشده، آنچه را که شرکت در حال حاضر انجام میدهد، توصیف میکند، بعید است که برای کسی مفید باشد یا الهام بخش باشد.
هدف شرکت نباید خیلی جاه طلبانه یا به اندازه کافی بلندپروازانه نباشد، بلکه باید درست باشد. هدفی
هنگام کالیبره کردن سطح جاه طلبی در هدف شرکت خود به موارد زیر فکر کنید:
یک آرزوی بی انتها را بیان کنید. به این فکر کنید که چگونه شرکت شما میتواند نیازهای مشتریان را برآورده کند، حتی با تکامل فناوریها و بازارها. برای مثال، دیزنی تلاش میکند «از طریق قدرت داستانگویی بینظیر مردم را در سرتاسر جهان سرگرم، اطلاعرسانی و الهام بخشد». این بسیار الهام بخشتر و جاه طلبانهتر از ساختن فیلمهای انیمیشن و پارکهای تفریحی است. به طور مشابه، هدف اپل «توانمندسازی کاوش خلاق و ابراز وجود» است.
اینها جاه طلبیهای جسورانه و الهام بخش هستند. آنها در مورد ایجاد تغییر در زندگی مردم هستند، نه در مورد سهم بازار، سود یا شماره یک بودن. آنها همچنین بی انتها هستند مردم همیشه نیاز به سرگرمی، الهام گرفتن و ابراز وجود دارند. هیچ خط پایانی برای شرکتهایی با چنین اهداف آرمانی وجود ندارد.
فراتر از مشتریان را برای تأثیرگذاری بر جامعه در نظر بگیرید. در دنیایی که به دنیای چند ذینفعی تبدیل شده است، جایی که شرکتها تشویق میشوند تا تأثیر «مثبت خالص» داشته باشند، شرکتها شروع به بیان بیانیههای هدفی میکنند که با پرداختن به نیازهای گستردهتر به دنبال سود بیشتر مردم هستند تا فقط مشتریانشان. به عنوان مثال، تسلا این است: “ما وجود داریم تا انتقال سیاره به حمل و نقل پایدار را تسریع کنیم.” و پاتاگونیا “در تلاش است تا سیاره خود را نجات دهد.” توجه داشته باشید که چگونه این تعریف جدید و کوتاهتر جاه طلبانه تر از بیانیه قبلی شرکت برای ساختن بهترین محصول، ایجاد آسیب غیرضروری، استفاده از تجارت برای الهام بخشیدن و اجرای راه حلهای بحران زیست محیطی است.
گفتوگو