چگونه مانند یک قهرمان المپیک شغل خود را تغییر دهیم

ورزشکاران اغلب مجبور به ایجاد تغییرات شغلی در مقطعی از زندگی خود می‌شوند. از این گذشته، به ندرت اتفاق می‌افتد که یک ورزشکار در طول زندگی خود در سطح پایدار رقابت کند. آپولو اوهنو، که پرافتخارترین قهرمان المپیک زمستانی ایالات متحده است، با وجود اینکه هنوز رقابتی بود، تصمیم گرفت کناره گیری کند. او در کتاب جدیدش Hard Pivot: Embrace Change در مورد انتقال خود به دنیای تجارت و چیزهایی که در طول این فرآیند یاد گرفت صحبت می‌کند. او با سردبیر لینکدین نیوز، اندرو سیمن (Andrew Seaman)، به گفتگو نشست تا در مورد آنچه دیگران می‌توانند از انتقال او بیاموزند صحبت کند.

ورزشکاران حرفه‌ای به دلایل زیادی باورنکردنی هستند. آنها منظم، ماهر و خیلی موارد مثبت دیگر هستند. از منظر شغلی، آنها جذاب هستند زیرا احتمالاً در طول زندگی خود نیاز به تغییر شغلی دارند. به هر حال، اکثر مردم نمی‌توانند برای چندین دهه در یک سطح رقابت کنند.

آپولو اوهنو که تقریباً نیازی به معرفی ندارد، پرافتخارترین قهرمان المپیک زمستانی ایالات متحده در تاریخ است. او در سه بازی زمستانی ۸ مدال المپیک را برای اسکیت سرعت کوتاه پیست کسب کرد. اوهنو تصمیم گرفت از عرصه ورزش کناره گیری کند و به دنیای تجارت، از جمله صنعت معدن خاکی کمیاب، وارد شود.

آپولو اوهنو ، پرافتخارترین قهرمان المپیک زمستانی ایالات متحده در تاریخ تصمیم گرفت از عرصه ورزش کناره گیری کند و به دنیای تجارت، از جمله صنعت معدن خاکی کمیاب، وارد شود.

آیا به این فکر می‌کردید که در زمان بازنشستگی چه مراحل بعدی را طی می‌کنید؟

آپولو: خوب، من می‌توانستم از نظر بدنی تا پایان بازی‌های المپیک گذشته در پکن به رقابت ادامه دهم. می‌دانستم که این در واقع راه آسان‌تری است. می‌دانم که المپیک آسان نیست، اما چون برای من بسیار آشنا بود – می‌دانستم تمرین چگونه است. من آن را درک می‌کردم. حالا می‌دانستم که برای رشد واقعی من باید از لانه‌ام بیرون بیایم. لانه من المپیک بود. پیست یخ بود. این زمان طاقت فرسای مدیتیشن در سونا بود، سومین و چهارمین تمرین اضافی در روز پس از اینکه بقیه اعضای تیم تصمیم گرفتند آن را تعطیل کنند و تازه شروع به استراحت کنند. اون لانه من بود این منطقه راحتی من بود – به نوعی عجیب و غریب و مبهم. اما… یک دنیای کامل کاوش وجود داشت که من تجربه آن را نداشتم و باید آن سوئیچ چراغ را روشن کنم. چیزی مرا به آن ماجراجویی فرا می‌خواند. این مسیر آسانی نبود، مطمئناً، اما فکر می‌کنم همه آن را طی می‌کنند. چیزی که من می‌خواهم مردم بفهمند این است که شما می‌توانید کارهای سخت را انجام دهید. ما با انواع شرایط و آب و هوای این سیاره سازگار شده‌ایم. ما امروز پس از میلیون‌ها سال هنوز اینجا هستیم. شما نیز توانایی انطباق، مانور و یافتن راهی را در هر موقعیتی دارید.

ما با انواع شرایط و آب و هوای این سیاره سازگار شده‌ایم. ما امروز پس از میلیون‌ها سال هنوز اینجا هستیم. شما نیز توانایی انطباق، مانور و یافتن راهی را در هر موقعیتی دارید

چگونه متوجه می‌شوید که هدفتان چیست؟

آپولو: یافتن هدف خود بخش مهمی برای همه اینها است… وقتی مردم احساس می‌کنند که هدفی ندارند، یا در تلاش هستند تا آن را پیدا کنند، فکر می‌کنم ابتدا از احساس خودپذیری ناشی می‌شود. این گفتگوی درونی را با خود انجام دهید تا خود را در تمام ناامنی‌ها، کاستی‌ها و عیوب ببینید. به خود بگویید: «می‌دانم که این کامل نیست. می‌دانم که می‌خواهم بهتر باشم. می‌دانم که این اشتباهات را مرتکب شده‌ام. می‌دانم که برخی از اتفاقات زندگی من احتمالاً باعث ایجاد یک ریزتروما شده است. شاید کسی ناهار شما را در مدرسه دزدیده باشد، یا هر چیز دیگری که بوده است، و این می‌تواند به رویدادهای آسیب‌زا در مقیاس بسیار حاد تا بسیار بزرگ منجر شود. آنها خود را در زندگی شما به گونه ای نشان می‌دهند که به چالش‌ها و درک واقعیت پاسخ دهید. این یک واقعیت است. درک خود به شما این امکان را می‌دهد که با همدلی نسبت به خود به روشی متفاوت هدایت شوید. اکنون، من آماده هستم که این انتقال را از آپولو ۱.۰ به آپولو ۲.۰ انجام دهم. من می‌دانم که سفر هرگز مستقیم نیست و هرگز آسان نیست. با این حال، من به این راه متعهد می‌مانم. این هدف می‌تواند این مسیر، این تغییر، این اختراع مجدد، این تمایل به بودن و جلب تأیید دیگران باشد. من واقعاً سعی می‌کنم مردم را وادار کنم که بگویند مهمترین چیز برای شما چیست. زندگی خوب چیست؟ شما برای چه در این زندگی اینجا هستید؟ از این زندگی چی می‌خوای؟ و باور دارید که زندگی از شما چه می‌خواهد؟ در واقع این سوالات را از خود بپرسید و در مورد آن فکر کنید، و آن را برای چند ماه آینده روی مغز خود داشته باشید. من فکر می‌کنم چیزی که مردم پیدا خواهند کرد این است که به سمت چیزی جذب می‌شوند که شعله درونی را جرقه یا روشن می کند. شاید این چیزی کاملاً خارج از چشم انداز شخصی باشد و شما بگویید: “ببین، ممکن است کاری را که اینجا انجام می‌دهم دوست نداشته باشم و بد است، اما گاهی اوقات این بخشی از روند است.” من باید کارهای سخت را انجام دهم، و قرار نیست خیلی آسان باشد. من می‌توانم آن را انجام دهم. من متعهد می‌مانم.» و می‌توانم به شما بگویم، وقتی شروع می‌کنید به خود ثابت می‌کنید که می‌توانید کارهای سخت را انجام دهید، حتی زمانی که نخواستید، بسیار خوشحال‌کننده است.

این یک واقعیت است. درک خود به شما این امکان را می‌دهد که با همدلی نسبت به خود به روشی متفاوت هدایت شوید.

من می‌دانم که سفر هرگز مستقیم نیست و هرگز آسان نیست. با این حال، من به این راه متعهد می‌مانم.

برای افرادی که در مورد ایجاد تغییر در زندگی حرفه‌ای خود مردد هستند، برای شروع این تغییر چه کاری را پیشنهاد می‌کنید؟

آپولو: برای شروع تغییر، شروع با ایجاد لیست است. سپس، از خود بپرسید، چرا می‌خواهید تغییر کنید؟ چه چیزی برای شما مهم است؟ چه چیزی دیگر نمی‌تواند یکسان بماند؟ چگونه در آن چیزها بهبود خواهید یافت؟ هنگامی که بتوانید به نوعی آن را ترسیم کنید، پایبندی به آن بسیار آسان‌تر است. به آن صدا گوش ندهید. صدایی در سرت که به تو می‌گوید نمی‌توانی، نمی‌توانی، و هرگز اتفاق نخواهد افتاد. این صدایی است که شما را در منطقه راحتی خود نگه می‌دارد. همانطور که می‌دانیم، شما نمی خواهید آنجا بمانید، درست است؟ ما باید از لانه بیرون پرتاب شویم تا کاملاً زنده باشیم.

ما باید از لانه بیرون پرتاب شویم تا کاملاً زنده باشیم.