صداقت در رهبری: چگونه فرهنگ حقیقت را بسازیم
اگر در نقش رهبری هستید، آیا افراد سازمانتان صداقت نشان میدهند و حقیقت را به شما میگویند؟ یا آیا چیزهای مهم ناگفته رها میشوند، نادیده گرفته میشوند یا از آنها اجتناب میشود؟
اگر مشکوک هستید که صداقت همیشه اولویت ندارد، باید کاری انجام دهید. برای چند توصیه مستقیم و عملی در مورد چگونگی ساختن فرهنگی بر اساس حقیقت، ادامه مطلب را بخوانید.
صداقت پیچیدهتر از آن چیزی است که ما دوست داریم بپذیریم.
حقیقت و صداقت مهم هستند، اما به سادگی قابل دسترس نیستند. ما ممکن است در مجموع برای حقیقت ارزش قائل شویم، اما در طول تاریخ تعهد خود را نسبت به آن ساده کردهایم. نتیجه ضعف فزاینده در درک ما از صداقت و چگونگی انجام آن در زندگی ما بوده است – زندگی فردی ما، زندگی سیاسی ما، و مهمتر از همه برای این مقاله، زندگی سازمانی ما.
صداقت پیچیدهتر از آن چیزی است که ما دوست داریم بپذیریم.
سازمانها زمانی مؤثرتر هستند که حقیقت به طور منظمتر گفته شود. شواهد زیادی برای تأیید آن وجود دارد. متأسفانه، روشهایی که از طریق آنها منظورمان از «حقیقت» را بیش از حد سادهسازی میکنیم، در واقع میزان بیان حقیقت را کاهش میدهد.
سه روشی که صداقت واقعی را تحت سلطه خود قرار میدهیم
در پستهای رهبری، میتوانید مواضع مختلفی را در مورد آنچه که صداقت میدانید اتخاذ کنید. برای ایجاد فرهنگ حقیقت، یک رویکرد کاملاً اساسی مورد نیاز است. به ویژه، باید راههایی را که در آنها از صداقت واقعی دوری می کنیم، بشناسید.
الف- صداقت چیزی فراتر از دروغ نگفتن است
اول، ما تمایل داریم حقیقت را به سادگی «دروغ نگفتن» در نظر بگیریم.
یک جلسه معمولی کارکنان یا هیئت مدیره را در نظر بگیرید. هدف ما فریب نیست. اما ما با دقت انتخاب میکنیم که چه اطلاعاتی ارائه کنیم یا چه اظهاراتی را بیان کنیم.
در حال حاضر، ما تصمیم میگیریم که ارائه نیمه حقیقت آسانتر است. به عنوان مثال، مقابله با ناکارآمدی عمیق در یک بخش بسیار زیاد است. بنابراین، ما فقط به طور خلاصه راه حلهایی را که در محل قرار دادهایم پوشش میدهیم.
این استراتژی به ندرت به ما کمک میکند. وقتی با مشکلات سختی روبرو میشویم، معمولاً میتوانیم آنها را به فرصتهایی که قبلاً برای مقابله با این موضوع از دست داده بودیم ردیابی کنیم – فرصتهایی که از دست داده بودیم زیرا به نیمه حقایق رضایت داده بودیم.
پادزهر تمرکز بر یادگیری است. وقتی میفهمید چه بگویید، چه مقدار اطلاعات را به اشتراک بگذارید، یا چه سؤالاتی را در یک مکالمه بپرسید، به این فکر کنید که چه چیزی بیشترین یادگیری را ایجاد میکند.
اگر واقعاً متعهد به یادگیری باشید، خیلی بیشتر از نیمهحقیقتی که معمولاً در سازمانها میشنویم به اشتراک میگذارید. نتیجه، در بیشتر موارد، حل بهتر مشکل خواهد بود.
ب. صداقت نیز چیزی بیش از یک مسئله واقعی است
همچنین تمایل داریم حقیقت را به عنوان حقایق کاملاً عینی در نظر بگیریم. این بخشی از حقیقت است. اما چنین چارچوبی مکالمات ما را محدود میکند تا بیپایان روی شفافسازی حقایق تمرکز کنیم. این مهم است، اما زمانی که با مشکلات سازمانی سخت مواجه میشوید، به ندرت کافی است.
هرگز با محدود کردن یک یا دو واقعیت متوجه اختلال در آن بخش نخواهید شد. باید درک ذهنی و پیچیده افراد مختلف درگیر را در بر داشته باشید. اگر میخواهید تمام حقیقت را در سازمان خود مدیریت کنید، ایجاد ظرفیت برای گفتوگوهای همگرا (حقایقیابی) و هم واگرا (پایان باز) بسیار مهم است.
ج) صداقت شخصی برای حمایت از فرهنگ حقیقت کافی نیست
راه سومی که ما حقیقت را بیش از حد ساده میکنیم، تنزل دادن آن به قلمرو یکپارچگی فردی است.
صداقت شخصی قطعا مهم است. اما سطح و کیفیت حقیقتی که از افراد در سازمانها دریافت میکنیم، بسیار بیشتر از آنچه که بخواهیم اعتراف کنیم به فرهنگ سازمانی وابسته است.
در نبرد بین فرهنگ و فرد، فرهنگ همیشه پیروز است. بنابراین، اگر میخواهید حقیقت بیشتری در اختیار افراد سازمان خود قرار دهید، بر ایجاد فرهنگ حقیقت تمرکز کنید.
در نبرد بین فرهنگ و فرد، فرهنگ همیشه پیروز است. بنابراین، اگر میخواهید حقیقت بیشتری در اختیار افراد سازمان خود قرار دهید، بر ایجاد فرهنگ حقیقت تمرکز کنید.
چگونه فرهنگ حقیقت بسازیم
با این حال، به محض اینکه شروع به صحبت در مورد ساختن فرهنگی کنیم که در آن حقیقت آزادانهتر گفته شود، بسیاری از ما این گفتگو را به عنوان چیزی که «روزی» باید با آن برخورد کنیم، مینویسیم. فرهنگ سازمانی بی شکل است و به سختی میتوان آن را در اختیار گرفت. با تنگتر شدن بودجهها و افزایش حجم کار، ایده یک ابتکار تغییر فرهنگ در اولویت قرار نمیگیرد.
البته، سیستم فعلی ما از حقایق نیمه حقیقت و مکالمات ناقص در واقع ما را کمتر زیرک و کارآمد میکند – دو ویژگی که امروزه بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم.
باید این الگو را بشکنیم. باید راههایی را برای شروع تغییر فرهنگهایمان از امروز پیدا کنیم. ما به یک چارچوب ساده نیاز داریم تا به هر یک از ما کمک کند – مهم نیست در کجای نمودار سازمانی هستیم – تا فوراً شروع به تغییر فرهنگ به روشهایی کنیم که حقیقت بیشتر و حل بهتر مشکلات را ترویج میکند.
اگر می خواهید فرهنگ حقیقت را در سازمان خود داشته باشید، با پرداختن به سه مورد زیر شروع کنید.
۱. در رهبری خود یا نقش دیگری صداقت نشان دهید
حقیقت بیشتر مستلزم آن است که همه افراد در سازمان آگاهانه رفتار جدیدی را در شرایطی انتخاب کنند که قبلاً حقیقت در پشت سر قرار میگرفت. اگر در بالای نمودار سازمانی هستید، نمیتوانید به افراد دستور دهید این کار را انجام دهند. برای ایجاد الگوهای رفتاری جدید باید با آنها کار کنید.
اگر به سمت پایین نمودار هستید، نمیتوانید منتظر مجوز برای انجام این کار باشید. باید در مورد اینکه چقدر حقیقت به شما کمک میکند کارتان را انجام دهید، تصمیم بگیرید.
صداقت اولین فصل کتاب حکمت است
۲. اطلاعات را آشکارا به اشتراک بگذارید
در رهبری، ممکن است از اینکه اظهاراتی که به کارکنان میدهید برای شکل دادن به یک فرهنگ چقدر اهمیت دارد شگفت زده شوید.
آرت کلاینر(Art Kleiner) کتابی درخشان نوشت، چه کسی واقعاً مهم است، که در آن استدلال میکند که هر سازمانی یک «گروه اصلی» دارد (الزاماً در بالای نمودار سازمانی قرار ندارد)، و سازمانها تمایل دارند به سمتی حرکت کنند که همه فکر میکنند هسته اصلی آن است. گروه میخواهد برود توجه داشته باشید که جهت گیری همان مسیری است که مردم فکر میکنند گروه اصلی میخواهد – حتی اگر این تصور نادرست باشد.
اینجاست که حقیقت بسیار مهم میشود. وقتی مدیر اجرایی هستید و از جلسه هیئت مدیره برمیگردید، چه چیزی را به کارکنان خود گزارش میدهید؟ چقدر جزئیات گفتگو را ارائه میدهید؟
هیچ میراثی به اندازه صداقت غنی نیست.
۳. ساختارها و فرآیندهایی را ایجاد کنید که صداقت را ترویج میکند
تغییر فرهنگ برای همه افراد سازمان قابل دسترسی است. هر یک از ما در مورد بالا بردن سطح حقیقت در سازمان خود با انتخابهای متفاوتی روبرو هستیم. اما همه ما فرصتهایی برای برداشتن گامهای مشخص در این مسیر داریم. ممکن است زمان برای همه چیز مناسب نباشد اما همیشه برای چیزی مناسب است.
با این حال، سازمانها سیستم هستند، بنابراین ما باید این تلاشهای فردی را با توجه به ساختارها و فرآیندهای خود تکمیل کنیم. یکی بدون دیگری در دراز مدت ناکافی است.
صداقت بهترین سیاست است
مزایا و هزینههای صداقت در رهبری
ایجاد فرهنگ صداقت آسان نیست، اما هیچ کس نگفته است که رهبری آسان است. با مقاومت مواجه خواهید شد و تنش به روابط موجود اضافه خواهید کرد. اجتناب از این وجود ندارد. این جزئی از برخورد با حقیقت است. از گلوریا استاینم (Gloria Steinem) نقل شده است که گفت: «حقیقت شما را آزاد خواهد کرد. اما اول، شما را عصبانی میکند.”
حقیقت شما را آزاد خواهد کرد. اما اول، شما را عصبانی میکند.
تحقیقات کنونی به سطوح پایین و خطرناکی از مشارکت در بین کارکنان اشاره میکند که منجر به کارایی کمتر و جابجایی بیشتر میشود. فرهنگ حقیقت میتواند با آن مقابله کند. فرهنگی که از بیان و یادگیری حمایت میکند، معمولاً کارمندانی بیتفاوت تولید نمیکند. افرادی که می دانند می توانند حقیقت را بگویند، آنهایی نیستند که در روز جمعه مریض میشوند.
فرهنگی که از بیان و یادگیری حمایت میکند، معمولاً کارمندانی بیتفاوت تولید نمیکند.
بنابراین منطقهای را برای شروع کار انتخاب کنید و فردا تغییراتی ایجاد کنید. بازخورد بهتر و درگیر شدن در تعارض سازنده را تمرین کنید. به چیزهایی که میگویید و نمیگویید و اینکه چگونه بر سایر افراد سازمان شما تأثیر میگذارد توجه کنید. برای مقابله با داستانهایی که افراد شما اختراع میکنند، با درج اطلاعات بیشتر به صورت استراتژیک انتخاب کنید. فرآیندها و ساختارهای جدید را آزمایش کنید و تفاوت را اندازه بگیرید.
در دام ساده سازی بیش از حد حقیقت نیفتید. پیچیدگی را مرحله به مرحله در آغوش بگیرید.
در دام ساده سازی بیش از حد حقیقت نیفتید. پیچیدگی را مرحله به مرحله در آغوش بگیرید.
گفتوگو