دلیل مناسب برای ماندن یا ترک شغل
یافتن شغل مناسب مقدار قابل توجهی با پیدا کردن یک رابطه متعهد شباهت دارد. شما وقت خود را صرف جستجوی مورد مناسب میکنید، یکدیگر را میشناسید، در مورد آنچه برای شما مهم است بحث میکنید، تا زمانی که چیزی را که برای هر دوی شما بهترین است را بیابید، مصالحه میکنید و در نهایت امیدوار هستید که انتخاب درست را انجام داده باشید.
اما پس از مدتی و ممکن است بلافاصله، ممکن است ماهها یا حتی سالها طول بکشد – متوجه چیزهایی میشوید که کاملاً مناسب نیستند. زمان همه چیز را آشکار میکند، بنابراین شاید شروع به احساس عصبانیت، قدردانی نکردن و کم ارزش شدن کنید. شروع به ارزیابی مجدد میکنید: آیا این همان چیزی است که من میخواهم؟ آیا این مرا خوشحال میکند؟ آیا مهم است که خوشحال باشم؟
اما دقیقاً مانند یک رابطه، عوامل زیادی وجود دارد که تعیین میکند آیا حرکت صحیح این است که شغل فعلی خود را نگه دارید یا ادامه دهید. شاید خوب باشد که بر ناراحتی غلبه کنید.
شاید این ناراحتی به اهداف بلند مدت شما بیربط باشد.
شاید ناراحتی چالش خوبی باشد.
غیر قابل مذاکره حرفهای خود را شناسایی کنید.
درک کنید، هیچ شغلی کامل نیست. با این حال، دلیلی وجود ندارد که در مکانی بمانید که با ارزشهای شما همسو نیست. همه ما چیزهایی داریم که در صورت لزوم میتوانیم با آنها زندگی کنیم، اما چه چیزی را نمیتوانید تحمل کنید؟
درک کنید، هیچ شغلی کامل نیست. با این حال، دلیلی وجود ندارد که در مکانی بمانید که با ارزشهای شما همسو نیست.
همیشه، یک هدف روشن تعیین کنید – در یک شغل به چه چیزی نیاز دارید؟ این مذاکره در هر دو جهت کار میکند. در نظر گرفتن نکات منفی کافی نیست؛ بسیار آسان است که در یک ذهنیت منفی قرار بگیرید و اجازه دهید آن تجربه را تحت الشعاع قرار دهد. برای مبارزه با این، همچنین باید بتوانید موارد مثبت غیر قابل مذاکره را شناسایی کنید.
همیشه، یک هدف روشن تعیین کنید – در یک شغل به چه چیزی نیاز دارید؟ این مذاکره در هر دو جهت مثبت و منفی کار میکند.
دو حوزه قابل توجه برای بررسی:
عدم همسویی ارزشهای اصلی:
این شاید اساسی ترین عامل تعیین کننده باشد که آیا یک شغل برای شما مناسب است یا خیر. ارزشهای اصلی کل مسیر شرکت ، تمرین و فرهنگ زیربنایی محل کار را تعیین میکند. آنها اصولی عمیقاً ریشه دار هستند و نیروی هدایت کننده امور داخلی و خارجی در هر سازمانی هستند. اما شما همچنین دارای ارزشهای اصلی و باورهای عمیقی هستید. برخی از نشانههایی که نشان میدهد شما و محل کارتان در یک راستا نیستید:
- ناامیدی از مسیر یا ماموریت شرکت.
- به خطر انداختن دایمی باورهای شخصی برای دستیابی به پیشرفت و موفقیت در سازمان.
- احساس عدم حمایت یا ناتوانی در زیر سوال بردن کاری که انجام میدهید.
- ناتوانی در شناسایی ارزشها و باورهای خود در محل کار.
- احساس بی انگیزگی برای پیشرفت شخصی یا حرفهای.
- روابط منفی با همکاران، مدیریت و کار واقعی.
- میخواهند پروژه شکست بخورد.
همه اینها نشان دهنده عدم همسویی با ارزشهای شما و ارزشهای شرکت است. شما و شرکتتان اساساً یک چیز را نمیخواهید، و بنابراین کاری که انجام میدهید، پیشرفت پروژه یا محصولی است که نمیخواهید، و شاید فکر میکنید دیگران نباید بخواهند. با فرض اینکه اقداماتی را برای رسیدگی به تفاوتها انجام دادهاید، اطلاعات مناسب را از مدیران یا رهبران خود جستجو کردهاید، و هیچ مصالحهای در دسترس نیست – اگر در این موقعیت قرار گرفتید، ممکن است زمان آن رسیده باشد که جستجو را شروع کنید.
عدم همسویی ارزشهای شما و ارزشهای شرکت شاید اساسی ترین عامل تعیین کننده باشد که آیا یک شغل برای شما مناسب است یا خیر.
طرف دیگر این است که تصمیم بگیرید آیا میتوانید چالشهای جزئی (یا عمده) یک محل کار را مدیریت کنید، زیرا با ارزشهای اصلی شما همسو هستند. در اینجا نشانههایی وجود دارد که نشان میدهد ارزشهای شما و شرکتتان همسو هستند.
- احساس هدفمندی میکنید.
- بیشتر وقت خود را صرف استفاده از نقاط قوت خود میکنید.
- برای رشد و توسعه تلاش میکنید و ابزارها و فرصتهایی برای انجام این کار به شما داده میشود.
- با اعتماد به غرایز خود احساس راحتی میکنید.
- تعادل کار و زندگی قابل دستیابی است.
جنبههایی از هر شغلی وجود دارد که به نظر طاقتفرسا یا خستهکننده میآید، با این حال اگر بتوانید از نقاط قوت خود استفاده کنید و احساس کنید با مأموریت اصلی شرکت مرتبط هستید، این یک استدلال نسبتاً قوی برای پیشبرد کار است.
جنبههایی از هر شغلی وجود دارد که به نظر طاقتفرسا یا خستهکننده میآید، با این حال اگر بتوانید از نقاط قوت خود استفاده کنید و احساس کنید با مأموریت اصلی شرکت مرتبط هستید، این یک استدلال نسبتاً قوی برای پیشبرد کار است.
فرهنگ کار سمی:
مجله MIT Sloan Management Review اخیرا مقاله ای با عنوان «چرا هر رهبر باید در مورد فرهنگ سمی نگران باشد» منتشر کرده است. در آن، نویسندگان درباره این موضوع بحث میکنند که چگونه فرهنگ کاری سمی میتواند نتیجه ناهماهنگی با ارزشهای اصلی باشد، اما اغلب نتیجه مدیریت ضعیف محل کار یا عادتهای بد درون سازمان است. فرهنگ کاری سمی ممکن است تغییر کند، اما اگر علاقه ای به کار کردن با آن ندارید، ممکن است زمان آن رسیده باشد که ادامه دهید. برخی از بزرگترین نشانگرهای یک محل کار سمی عبارتند از:
- غیر فراگیر: با گروههای مختلف کارمندان منصفانه رفتار نمیشود، احساس خوش آمدگویی نمیکنند یا در تصمیم گیری های کلیدی شرکت نمیکنند. محل کار شبیه یک باشگاه است. «حلقههای درونی» وجود دارند که نفوذ به آنها غیرممکن است، یا در رفتار بین کارکنان با پیشینهها و هویتهای متفاوت، نابرابری واقعی وجود دارد.
- بی احترامی: احساس بی احترامی در محل کار یکی از قویترین پیش بینی کنندههای رضایت «فرهنگ شرکتی» یک کارمند است.
- غیراخلاقی: این میتواند مانند یکپارچگی عمومی و اخلاق کاربردی در یک سازمان به نظر برسد – عدم صداقت یا دادن وعدههای دروغین.
- توهین آمیز: این رفتار خصمانه پایدار از سوی مدیریت نسبت به کارکنان است – فریاد زدن، تحقیر کردن، تحقیر زیردستان، یا توهین کلامی.
- بی نظمی: فقدان همکاری یا کار تیمی، هم تیمی های غیرهمکار یا عدم وجود سازمان و اصطکاک بین بخشها.
وقتی به یک شرکت ملحق میشوید، انتظار دارید فرهنگی را بیابید که فراگیر، محترمانه، اخلاقی، مشارکتی و عاری از سوء استفاده از سوی افراد در موقعیتهای قدرت باشد. این خطوط پایه باید به شما کمک کند تصویری از یک محل کار سالم بسازید و زمینههایی را به شما ارائه دهد که نیازی به مصالحه ندارید.
وقتی به یک شرکت ملحق میشوید، انتظار دارید فرهنگی را بیابید که فراگیر، محترمانه، اخلاقی، مشارکتی و عاری از سوء استفاده از سوی افراد در موقعیتهای قدرت باشد. این خطوط پایه باید به شما کمک کند تصویری از یک محل کار سالم بسازید.
پس…بمان یا برو؟
در نهایت، شما داور نهایی آنچه در یک محل کار می توانید انجام دهید، هستید. شما تصمیم می گیرید که آیا پول ارزشش را دارد یا خیر، آیا اهداف شرکت سودمند هستند یا خیر، و آیا روشی که در آن وقت خود را صرف میکنید معنادار است یا خیر. این بحث وجود دارد که هر دو حوزه – ناهماهنگی ارزشهای اصلی و فرهنگ سمی محل کار – به محل کاری اشاره میکنند که کار کردن در آن دشوار و شاید دردناک باشد، شاید حتی غیرممکن. تصمیم گیری به این سؤال خلاصه میشود: اگر هیچ چیز تغییر نکند، آیا میمانی؟
گفتوگو