آیا میتوانیم تصور مصرفکننده را تغییر دهیم؟
هر فردی در فرهنگ، عقاید، دانش و تجربیات متفاوت است. که منعکس کننده رفتار، نگرش و تعامل فردی با دنیای بیرون است.
هر فردی در فرهنگ، عقاید، دانش و تجربیات متفاوت است. که منعکس کننده رفتار، نگرش و تعامل فردی با دنیای بیرون است.
مطالعه اجتماعی میگوید “ادراک شما واقعیت شماست”.
اما، چگونه میتوانیم از این ادراک فردی برای ایجاد تصویر و معنای یک نام تجاری یا محصول استفاده کنیم؟ به عبارت دیگر، چگونه میتوان درک مصرفکننده را نسبت به نام تجاری یا محصول خود تغییر داد؟
مطالعه اجتماعی میگوید “ادراک شما واقعیت شماست”.
ادراک چیست؟
ادراک تجارب ما را نسبت به واقعیت شکل میدهد و بر آنها تأثیر میگذارد. ذهنیتی که از روی آن به افراد، رویدادها و چیزها مینگریم.
به طور خلاصه، توانایی فردی برای دیدن، شنیدن یا آگاه شدن از چیزی از طریق حواس.
فرآیند ادراک:
۱. انتخاب:
۱. انتخاب: ما بینهایت محرک در اطراف خود پیدا میکنیم، اما مغز ما منابع لازم برای توجه به همه چیز را ندارد. بنابراین، اولین گام ادراک تصمیمگیری در مورد چه چیزی است؟ این معمولاً ناخودآگاه است، اما گاهی اوقات عمدی است.
اولین گام ادراک تصمیمگیری در مورد چه چیزی است؟ این معمولاً ناخودآگاه است، اما گاهی اوقات عمدی است.
در کسب و کار، به این مرحله احساس میگویند که در آن کسب و کار سعی می کند توجه مصرفکننده را با محصول یا تصویر برند از طریق بینایی، صدا، بو، طعم و بافت جلب کند.
مثال: وقتی اپل تصمیم میگیرد محصول جدیدی را با عرضه فقط به صورت دعوتنامه و شایعات را برای ماهها پخش کند، اپل مطمئن میشود که توجه عموم را جلب میکند تا حسی برای هدف قرار دادن مصرفکننده جدید و هدف قرار دادن مجدد مصرفکننده فعلی ایجاد کند.
این نه تنها جذب مشتری بسیار زیادی را تضمین می کند، بلکه باعث میشود کاربران فعلی اپل کمی خاصتر شوند.
۲.سازماندهی:
۲. سازماندهی: پس از انتخاب، ما شروع به تجزیه و تحلیل شکل، لامسه، طعم، بو، بینایی، صدا و غیره آن محرک با استفاده از گیرندههای حسی خود میکنیم تا بازنمایی ذهنی از آن محرک به نام ادراک بسازیم.
در تجارت، این را میتوان به عنوان مرحله همسویی نام برد که در آن مصرفکننده خود را با یک محصول یا یک برند هماهنگ میکند. که با ادراک آنها مطابقت دارد.
هنگامی که یک محصول یا برند با ادراک مصرفکننده ناسازگار باشد، فرد تمایل دارد توجه خود را از بین ببرد. نگرشها، باورها و نیازهای فردی نیز بر این مرحله همسویی تأثیر میگذارد.
مثال: آیا تبلیغ «حریم خصوصی در آیفون» از اپل را به خاطر دارید؟
اپل برنده این تبلیغ بود و نشان داد که تلفن های ما چقدر اطلاعات میتوانند ردیابی کنند و البته گزینه ای که اپل به مشتریان خود میدهد تا از ردیابی منصرف شوند و از حریم خصوصی خود لذت ببرند.
۳. تفسیر:
۳. تفسیر: هنگامی که اطلاعات دریافتی را انتخاب و سازماندهی میکنیم، مغز ما آن را به چیزی تبدیل میکند که بتوانیم آن را برای درک یا احساس درونی طبقه بندی کنیم و به ما اجازه دهد به دنیای بیرونی پاسخ دهیم.
در تجارت، مصرفکننده در این مرحله با ترجمه اطلاعات دریافتی در مراحل همسویی و احساس نسبت به محصول یا نام تجاری تاثیر میگذارد.
این تصور باعث میشود که فرد تصمیم بگیرد که آیا محصول را بخرد یا مصرف کند یا نه.
۴. حفظ:
۴. حفظ: نتیجه گیری از ادراک فردی مرحله حفظ است، جایی که ما اطلاعات ترجمه شده یا تفسیر شده را در حافظه کوتاه مدت و بلند مدت خود نگه میداریم.
برای کسب و کار، هدف ارائه محرکهای مثبت است که به ذخیره سازی اطلاعات مربوط به محصول یا برند در حافظه بلندمدت افراد و مصرفکننده تبدیل میشود.
مثال: اپل در اینجا از برندسازی حسی استفاده میکند. هنگامی که یکی از صدها میلیون کاربر آیفون، گوشی خود را قفل میکند، همه دستگاهها صدای یکسان، قابل شناسایی و به یاد ماندنی ایجاد میکنند.
نتیجه:
درک و تصور مصرفکننده مهم است زیرا مصرف کنندگان بیشتر به تجارت با نام تجاری اعتماد دارند. و ایجاد رابطه مثبت با مشتریان میتواند درک مصرفکننده را به طور مثبت تغییر دهد.
با پرورش احساسات و تجربیات مثبت، میتوانید مصرفکننده فعلی خود را حفظ کرده و وفاداری مصرفکننده را افزایش دهید.
گفتوگو