چرا پتانسیل مهمتر از استعداد است
به گفته جف بزوس (eff Bezos)، ما نباید در دام غرور و افتخار به استعدادهای طبیعی خود بیفتیم. بنیانگذار آمازون در مصاحبهای که درباره سبک مدیریتی و فلسفه خود بحث میکرد، توضیح داد که اگرچه او معتقد است باید استعدادهای طبیعی را تجلیل کنیم، اما نمیتوانیم به آنها افتخار کنیم زیرا آنها به ما داده شدهاند. ما با آنها متولد شدیم ما میتوانیم و باید به انتخابهایمان افتخار کنیم، مانند مطالعه سخت، تمرین مکرر، و تلاش برای تقویت مهارتهایمان و استفاده خوب از آنها.
تکیه بر استعداد برای رسیدن به اهدافمان تلهای است که به راحتی میتوان در آن گرفتار شد، به خصوص اگر به طور طبیعی در فعالیتهای خاصی مهارت داشته باشیم. همه ما احتمالاً با افراد بسیار با استعدادی روبرو شدهایم – چه از نظر ورزشی، تحصیلی، موسیقی یا هنری – اما به پتانسیل خود دست نیافتهایم. از طرف دیگر، برخی از افراد دارای مقادیر متوسطی از استعداد هستند اما بی وقفه برای تبدیل آن به موفقیت تلاش میکنند.
تکیه بر استعداد برای رسیدن به اهدافمان تلهای است که به راحتی میتوان در آن گرفتار شد، به خصوص اگر به طور طبیعی در فعالیتهای خاصی مهارت داشته باشیم.
کسانی که برتر هستند استعداد را با سخت کوشی و تمرکز ترکیب میکنند. تمرین اغلب پیش بینی کننده نتیجه بالاتری نسبت به استعداد به تنهایی است – و این جایی است که پتانسیل ما نهفته است – جایی که یاد میگیریم چه چیزی مؤثر است و چه چیزی مفید نیست، چگونگی تنظیم رویکرد خود را بر اساس اشتباهات، و کسب دانشی که باید در درازمدت انجام دهیم، به دست میآوریم.
استفاده از طرز فکر رشد برای شکوفا شدن
پس چگونه مطمئن شویم که در این دام نیفتیم؟ من معتقدم که پاسخ در پرورش یک طرز فکر رشد نهفته است، که تماماً در مورد این باور است که میتوانید مهارتها و تواناییها را در طول زمان توسعه دهید – اگر متعهد به تحقق این امر هستید. این برخلاف یک طرز فکر ثابت است، جایی که شما معتقدید تواناییها و مهارتها یا وجود دارند (شما آنها را دارید) یا وجود ندارند (آنها را ندارید) و کاملاً بر اساس سطح استعدادی که با آن متولد شدهاید شکل می گیرند. اگر ذهنیت ثابتی دارید، فکر میکنید که بعید است مهارتها و تواناییهای شما به طور قابل توجهی تغییر کند، حتی اگر سعی کنید این اتفاق بیفتد.
پرورش ذهنیت رشد عامل استعداد را از بین نمیبرد – شکی نیست که استعداد یک سکوی پرتاب درخشان برای موفقیت است. اگر به اندازه کافی خوش شانس باشیم که استعدادی داشته باشیم که یک اشتیاق نیز باشد، توسعه مهارتهای مرتبط با آن استعداد معمولا آسان تر است و میتواند حس کاملی را تقویت کند. با این حال، طرز فکر رشد به ما کمک میکند بفهمیم که مهم نیست چه چالشها، تغییرات یا پیچیدگیهایی بر سر راه ما قرار میگیرد، ما میتوانیم با تمرکز بر یادگیری و آزمایش روشهای جدید انجام کارها به جلو برویم – رویکردی که به ما کمک میکند در دنیای کاری پیچیده و نامطمئن پیشرفت کنیم.
طرز فکر رشد به ما کمک میکند بفهمیم که مهم نیست چه چالشها، تغییرات یا پیچیدگیهایی بر سر راه ما قرار میگیرد، ما میتوانیم با تمرکز بر یادگیری و آزمایش روشهای جدید انجام کارها به جلو برویم.
میتوانید از استراتژی های زیادی برای کمک به پرورش ذهنیت رشد استفاده کنید. سه تمرین ساده مربیگری از کتاب جدید Mindset Matters انتخاب شده است، که میتواند به شما کمک کند طرز فکرتان را درباره استعدادها و تواناییهایتان تغییر دهید.
استراتژی شماره ۱: از بهبود مستمر و تدریجی استقبال کنید
اگر میخواهیم در محیط کار امروز موفق شویم، چارهای جز پذیرش یادگیری نداریم. دنیا آنقدر سریع در حال تغییر است که ما باید در حین حرکت خود را وفق دهیم. رهبران و متخصصان در همه زمینهها دیگر نمیتوانند تنها به تجربه برای ایجاد مسیرهای جدید به جلو تکیه کنند – مهارتهایی که آنها به دست آوردهاند ممکن است با تکامل دنیای کار بیاثر یا منسوخ باشد. کسانی که عملکرد خوبی دارند و ذهنیت ثابتی دارند، میتوانند از خود راضی شوند، با این فرض که استعدادشان آنها را در بالاترین سطح بازی نگه میدارد، که این ریسک است.
به گفته ساتیا نادلا (Satya Nadella)، مدیر عامل مایکروسافت، یک کارمندی که همه چیز را یاد بگیرد، کارمند موفق و ارزشمندتری نسبت به یک دانشمند است. او کارمندان مایکروسافت را تشویق میکند که خود را دانش آموز بدانند تا متخصص. برای تمرکز بر راههای کوچک برای ادامه حرکت رو به جلو در حرفه خود، میتوانید اصولی را بر اساس روش کایزن اعمال کنید – یک فرآیند ژاپنی که به بهبود مستمر در تمام عملکردهای تجاری در محل کار اشاره دارد.
اگر میخواهیم در محیط کار امروز موفق شویم، چارهای جز پذیرش یادگیری نداریم.
استراتژی شماره ۲: «هنوز» را به داستان خود اضافه کنید
این یک تکنیک فوقالعاده ساده است و در مورد درک این موضوع است که شما در یک سفر یادگیری هستید، و فقط به این دلیل که به آنچه که در نظر گرفتهاید نرسیدهاید، به این معنا نیست که هرگز نخواهید رسید. این تمرین شامل اضافه کردن کلمه “هنوز” به انتهای یک جمله زمانی است که در مورد پیشرفت به سمت اهداف خود فکر میکنید یا صحبت میکنید.
برای مثال، اگر فکر میکنید «من برای پروژهام بودجه دریافت نکردم»، آن را به «هنوز موفق به تأمین بودجه نشدهام» تغییر دهید. شما میتوانید این کار را با هر موقعیتی که ممکن است ناامید کننده باشد انجام دهید – من هنوز راه حلی پیدا نکردهام. من هنوز آن ارتقاء را تضمین نکردهام. وقتی شروع به قاب بندی وقایع به عنوان کارهایی در حال انجام میکنید، میتوانید وضعیت فعلی خود را به عنوان وسط داستان خود ببینید – هنوز به مرحله پایانی نرسیدهاید، اما در سفر هستید.
استراتژی شماره ۳: قدر همه شکستها را بدانید
رشد همیشه مستلزم ورود به قلمرو ناشناخته است. همانطور که چالشهای جدید را انجام میدهید، تلاش میکنید راهحلهای جدید بیابید، یا بر گسترش درک خود تمرکز میکنید، همیشه در دستیابی به آنچه میخواهید فوراً انجام دهید موفق نخواهید بود. در واقع، ممکن است احساس کنید شکست خوردهاید، که ممکن است ناراحت کننده باشد. با این حال، یادگیری شکست در محل کار امروز و محیط کار آینده بسیار مهم است – اغلب این فشارهای بزرگ به سمت ناشناخته است که میتواند نتایج فوقالعادهای ایجاد کند. اگر بتوانید دیدگاه خود را تغییر دهید و رویدادهای نامطلوب را به عنوان بخشی از فرآیند دستیابی به یک راه حل موثر و مثبت مشاهده کنید، میتوان از اشتباهات و چالشها به نفع خود استفاده کرد.
رشد همیشه مستلزم ورود به قلمرو ناشناخته است.
یکی از راههای تبدیل شکستها به تجربیات یادگیری، ایجاد دیوار شکست است. تمام تلاشهای خود را که ثمربخش نبوده یا نتایجی را که میخواهید به بار نیاوردهاند، ثبت کنید و در جایی نمایش دهید. شاید مصاحبه شما آنطور که برنامهریزی کرده بود پیش نرفت، آن ترفیع را دریافت نکردید، یا پس از ارائه یک سخنرانی به واکنشی که میخواستید نرسیدید. اینها تجربیات بالقوه دردناکی هستند، اما نگاه کردن به کاری که انجام دادهاید به شما کمک میکند تا از تلاشی که تاکنون انجام دادهاید قدردانی کنید و ببینید که بسیاری از شکستها راه را برای رسیدن به نتایج موفق هموار میکنند.
گفتوگو