“مساله را شخصی نکن” یک توصیه کاری وحشتناک است
دانکن کومب (Duncan Coombe)، استاد رفتار سازمانی و رهبری در مدرسه بازرگانی IMD میگوید: من اخیراً با یک رهبر کار میکردم که به تازگی یک کارمند با ارزش را به یک رقیب از دست داده بود. او زمان زیادی را برای مربیگری و آموزش فردی صرف کرده بود و امیدها و انتظارات زیادی برای حرفه خود داشت. این کارمند شخصی بود که به وضوح به عنوان “استعداد برتر” در شرکت شناخته میشد – و علاوه بر این، استعفای آن کاملاً غافلگیرکننده بود. رهبر تیم احساس ناامیدی و آزردگی خاطر میکرد.
او گفت: «حدس میزنم نتیجهای که به آن رسیدهام این است که نباید این موضوع را شخصی در نظر بگیرم.»
این احساسی است که همه ما اغلب در زمینههای کاری شنیدهایم: “آن را شخصی نگیرید” یا “این شخصی نیست، کاری است.” شنیدهام که درباره بازخورد، درگیری، گفتگوهای دشوار، بازسازی ساختار، از دست دادن قراردادها، همکاری، مقابله با فراز و نشیب های شغلی – همه انواع مسائل روزانه در محل کار گفته شده است.
و با این حال این یک ایده پوچ است.
کار جایی است که میخواهیم بیشتر ساعات بیداری را در آن بگذرانیم – در واقع، بخش عمدهای از زندگی – و با این حال قرار نیست آن را شخصی کنیم؟ باید این ایده را بپذیریم که بخش اعظم زندگی از بیست و چند سالگی تا شصت سالگی به نوعی شخصی نیست؟
کومب میگوید: در حالی که من کاملاً میدانم که با «شخصی نگرفتن» بهتر میتوانیم از خود در زمینههای کاری که اغلب میتواند چالشبرانگیز، تهدیدآمیز و بیرحمانه باشد محافظت کنیم، شخصی کردن کار، رهبری و پیروی ما مزایایی دارد.
اولین مورد به موفقیت و رفاه در کار مربوط میشود. لحظهای وقت بگذارید و به افرادی که با آنها برخورد کردهاید فکر کنید و آنها را الهام بخش، پرانرژی و موفق میدانید. آنها احتمالاً کار را شخصی میگیرند. و طرف دیگر این است که افرادی که کار خود را بی شخصیت کردهاند احتمالاً افرادی نیستند که از کار با آنها لذت بردهاید. بنابراین تجربه خود شما نشان میدهد که به نظر میرسد موفقیت با شخصی کردن کار شما مرتبط است.
به نظر میرسد موفقیت با شخصی کردن کار شما مرتبط است.
اما این فقط در مورد زبان ظریف و روانشناسی شخصی نیست. همچنین در مورد نتایج واقعی کسب و کار است. ارتباط بین کارکنان متعهد و عملکرد تجاری را در نظر بگیرید. اگر «شخصی نگرفتن» درگیری چیست؟ و هنگامی که سطوح پایین مشارکت گزارش شده در محل کار را در نظر می گیریم، مشخص میشود که «شخصی نگرفتن» میتواند هزینههای واقعی داشته باشد.
«شخصی نگرفتن» میتواند هزینههای واقعی همراه داشته باشد.
«شخصی نگرفتن» در قلب بسیاری از رسواییهای اخلاقی شرکتها قرار دارد، از اختلاس و تقلب حسابداری گرفته تا مسائل ایمنی کارگران و حفاظت از محیط زیست. زمانی است که مدیران و تیمها مفهوم بی معنای «شخصی نیست، کسبوکار است» را اتخاذ میکنند که از مسئولیتهای خود به عنوان بازیگران اجتماعی، نگهبانان کره زمین، و نگهبانان رفاه کارکنان، مشتریان و جوامع خود خلاص میشوند.
«شخصی نگرفتن» در قلب بسیاری از رسواییهای اخلاقی شرکتها قرار دارد.
به این دلایل و موارد دیگر، به نظر من روشن است که اگر میخواهیم مسئولیتها و تعهدات خود را به عنوان مدیران اجرایی – و پتانسیلهایمان به عنوان رهبران – انجام دهیم، باید مسائل را عمیقاً شخصی در نظر بگیریم. به زبان ساده، یک نیروی کار غیرانسانی و غیرشخصی به احتمال زیاد با سهامداران متعدد خود بد رفتار میکند.
یک نیروی کار غیرانسانی و غیرشخصی به احتمال زیاد با سهامداران متعدد خود بد رفتار میکند.
البته تفاوت بزرگی بین شخصی بودن و ناتوانی در مدیریت مرزهای خود وجود دارد. تمایزی بین داشتن اشتیاق به شغلتان و وابستگی آنقدر به آن ارزشمندی وجود دارد که نتوانید از نظر روانی از خود محافظت کنید، جایی که هر اشتباهی آنقدر شخصی گرفته میشود که در هسته عزت نفس شما نفوذ میکند. اگر کار بیش از حد به بخشی از هویت شما تبدیل شود، میتواند خطرناک باشد.
در عین حال اگر کار بیش از حد به بخشی از هویت شما تبدیل شود میتواند خطرناک باشد.
اما مطمئناً نقطهای شاد مناسب پیدا میشود، جایی بین اعتیاد به کار و بیهوشی روح.
اما مطمئناً نقطهای شاد مناسب پیدا می شود، جایی بین اعتیاد به کار و بیهوشی روح.
به مدیر خود در ابتدای این مقاله برمیگردم، ای کاش چند نکته را به او گفته بودم: خودتان را در این مورد عذاب ندهید. بیش از حد این را به عنوان شکستی که نشان دهنده ارزش شما به عنوان یک شخص است، معرفی نکنید. زندگی و شغل شما با این تعریف نمیشود. اما ناامید باش عصبانی باش. به دنبال درک آنچه اتفاق افتاده است باش. به دنبال این باشید که بدانید آیا میتوانید مدیریت و رهبری خود را توسعه دهید. به دنبال درس گرفتن از این تجربه باشید.
به دنبال این باشید که بدانید آیا می توانید مدیریت و رهبری خود را توسعه دهید. به دنبال درس گرفتن از این تجربه باشید.اما لطفا نگویید «شخصی نیست».
بله، اگر کار را شخصی بگیرید، در طول مسیر آسیب خواهید دید. ناامید خواهید شد، دلسرد خواهید شد و گاهی اوقات به این فکر خواهید کرد که آیا ارزشش را دارد یا خیر. اما درست مانند آن راز بزرگ دیگر زندگی – عاشق بودن – واقعاً جایگزین چیست؟ اصلا عاشق نباشی تا هیچ وقت دلت نشکنه؟ مطمئنا نه. آن را شخصی نگیرید تا هرگز ناامید نشوید؟ مطمئنا نه.
به خاطر خودت و برای افرادی که با شما کار میکنند، این زندگی شما است. آن را – همه آن – را شخصی بگیرید.
به خاطر خودت و برای افرادی که با شما کار میکنند، این زندگی شما است. آن را – همه آن – را شخصی بگیرید.
گفتوگو