رهبری تغییر به معنای تغییر نحوه رهبری است
یکی از سختترین چالشهای پیش روی رهبران این است که الزامات شغلی میتواند بهطور چشمگیری و غیرقابل پیشبینی تغییر کند. لزوماً، رهبران باید توجه خود را بین پاسخ به همهگیری و مدیریت نیروی کار از راه دور تقسیم میکردند و مسائلی مانند عدالت اجتماعی، اختلال در زنجیره تأمین، تغییرات آبوهوایی، ترتیبات کاری ترکیبی و بیثباتی ژئوپلیتیکی حتی بیشتر از این به این موضوع دامن زدهاند.
به راحتی میتوان نتیجه گرفت که الزامات کلیدی رهبری انعطاف پذیری و همدلی است. در حالی که این ویژگیها مطمئناً سودمند هستند، بهویژه در این لحظه خاص و پر استرس، لازمه پایدار رهبری این است که از نظر زمینهای مؤثر باشد. رهبران موثر کسانی هستند که رویکرد رهبری خود را متناسب با زمینه و چالشهایی که با آن روبرو هستند تنظیم میکنند.
رهبران موثر کسانی هستند که رویکرد رهبری خود را متناسب با زمینه و چالشهایی که با آن روبرو هستند تنظیم میکنند.
سه امر ضروری برای رهبری تغییر موثر
محققین حوزه رهبری در کار خود با رهبران، آنها را تشویق میکنند که اثربخشی زمینهای را شامل سه وظیفه اصلی بدانند:
ترسیم نقشه
ناشر فقید آرنولد گلاسکو مشاهده کرد که رهبران بزرگ یک مسئله را قبل از تبدیل شدن به یک وضعیت اضطراری تشخیص میدهند. آنها به طور مداوم پویایی در حال تغییر محیط شرکت را ترسیم میکنند و یک چشم انداز روشن و اولویت بندی شده برای اینکه کسب و کار باید به کجا هدایت شود ایجاد میکنند.
رهبران بزرگ یک مسئله را قبل از تبدیل شدن به یک وضعیت اضطراری تشخیص میدهند.
ایجاد طرز فکر
وظیفه دوم رهبری این است که اطمینان حاصل کند که تیم اجرایی چیزی بیش از درک شناختی از نقشه دارد. طرز فکر رهبر یک اعتقاد مشترک در مورد ضرورت تغییر و اشتیاق برای پیشرفتهایی که تغییر موفقیت آمیز به همراه خواهد داشت ایجاد میکند. این اشتیاق حیاتی است زیرا دستیابی به تغییر دشوارتر از حفظ وضعیت موجود است.
طرز فکر رهبر یک اعتقاد مشترک در مورد ضرورت تغییر و اشتیاق برای پیشرفتهایی که تغییر موفقیت آمیز به همراه خواهد داشت ایجاد میکند.
انتقال پیام
اگر نقشه به طور قابل اعتمادی تغییر مورد نیاز را مشخص کند و طرز فکر اشتهای تغییر ایجاد کند، پیام ابزار کلیدی برای فعال کردن این تغییر در میان جمعیت گستردهتر کارکنان است. پیام رهبر به عنوان فریاد تجمعی عمل میکند که انرژیهای سازمان را حول یک هدف خاص و نگرشها و رفتارهای لازم برای دستیابی به آن همسو میکند.
پیام رهبر به عنوان فریاد تجمعی عمل میکند که انرژیهای سازمان را حول یک هدف خاص و نگرشها و رفتارهای لازم برای دستیابی به آن همسو میکند.
تعریف نقشه، طرز فکر و پیام، وظایف اصلی رهبری تغییر است، اما هدف هر وظیفه با توجه به نوع تغییری که رهبر به دنبال دستیابی به آن است، متفاوت خواهد بود. تغییر به سه شکل متمایز انجام می شود:
افزایش بزرگی استراتژی فعلی شرکت.
تجسم مجدد فعالیتها برای پیگیری آن استراتژی.
تغییر جهت به طور کلی.
تعریف نقشه، طرز فکر و پیام، وظایف اصلی رهبری تغییر است.
اندازه را افزایش دهید
هنگامی که یک کسب و کار مطابق با هدف و مزیت نسبی به خوبی عمل میکند، رهبر باید خطرات دوگانه رضایت (با این باور که نیازی به تغییر وجود ندارد) و غرور (اعتماد بیش از حد به کیفیت رهبری خود) را تشخیص دهد. رهبران کارآمد از نظر متنی با تلاش مستمر برای تغییر با رضایت خاطر مبارزه میکنند و با درک اینکه نظر خودشان کمتر از نظرات سهامداران کلیدی است، با غرور مبارزه میکنند.
فعالیت را دوباره تصور کنید
هنگامی که هدف تغییر، تجسم مجدد فعالیت است، وظیفه نقشه برداری رهبر نوآوری مسیرهای جدید به مقصد فعلی است. ذهنیت همراه یکی از آزمایشهای متمرکز و ریسک پذیری هدفمند است. بهجای اختراع بنیادی فرآیندهای موجود، برنامه تخیل مجدد اغلب به دیجیتالیسازی، یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی برای ایجاد روشهای کارآمدتر برای اجرای آنها نگاه میکند. در این زمینه، وظیفه پیامرسانی تأکید بر مزایایی است که مشتریان و سایر ذینفعان در صورت بهبود روشهای ارائه این مزایا از آن بهرهمند خواهند شد. (این هدفی است که بسیاری از شرکتها در حال حاضر سعی در دستیابی به آن از طریق هوش مصنوعی دارند.)
هنگامی که هدف تغییر، تجسم مجدد فعالیت است، وظیفه نقشه برداری رهبر نوآوری مسیرهای جدید به مقصد فعلی است.
تغییر جهت
زمانی که یک شرکت هم از نظر تناسب با هدف و هم از نظر مزیت نسبی ضعیف عمل میکند، تغییر جهت مورد نیاز است. در این زمینه، وظیفه نقشه برداری این است که توضیح دهد چرا به یک چرخش نیاز است و چگونه هدف کسب و کار باید دوباره تعریف شود.
که یک شرکت هم از نظر تناسب با هدف و هم از نظر مزیت نسبی ضعیف عمل میکند، تغییر جهت مورد نیاز است.
در حالی که افزایش فشار تحت دو سناریو دیگر برای رهبران میتواند موثر باشد، این رویکرد در زمینه تغییر جهت کارایی کمتری دارد. فشار در این زمینه سطوح اضطراب را افزایش میدهد، که مانع از حل موثر مشکل میشود و حتی ممکن است رفتارهای موجود را تقویت کند. در عوض، وظیفه ذهنیت رهبر ایجاد باور در میان کارمندان، مشتریان و شرکا به مقصد جدید کسبوکار و محیطی است که پذیرای ایدههای تازه باشد. با انعکاس این موضوع، وظیفه پیام رسانی ترویج حس امکان است.
ذهنیت رهبر ایجاد باور در میان کارمندان، مشتریان و شرکا به مقصد جدید کسبوکار و محیطی است که پذیرای ایدههای تازه باشد. با انعکاس این موضوع، وظیفه پیام رسانی ترویج حس امکان است.
کدام یک از این آرمانهای رهبری در عمل ایده آل است؟ البته نکته این است که وظیفه رهبری عمیقاً زمینهای است: نگرشها و رفتارهایی که در یک محیط مؤثر هستند، نتایج یکسانی را در شرایط مختلف به دست نمیآورند. شکل تغییر مورد نظر افزایش بزرگی، تصور مجدد فعالیت، یا تغییر جهت نحوه تعریف و تعقیب رهبران موثر وظایف نقشه، طرز فکر و پیام را شکل میدهد. همانطور که یک ضربالمثل چینی قویا بیان میکند: «عاقلان خود را با شرایط تطبیق میدهند، همانطور که آب خودش را به کوزهای که آن را در خود دارد شکل میدهد.»
گفتوگو